یک تشخیص غلط نسبتا بزرگ !!!
سلام عزیز دل خاله امروز یکراست میخوام برم سر اصل مطلب ماجرا از اونجایی شروع شد که دیروز مادربزرگت که چند روزی هست مهمون خونه ی شما هستن به همراه بقیه اعضای خانواده ی باباییت ، توی حموم حالشون به هم خورد و عقب عقب خوردن زمین و سرشون به سرامیک برخورد کرد و وضعیت بسیااار نگران کننده ای داشتن ! خلاصه اینکه سریع ایشون رو رسوندن به بیمارستان و خدا رو شکر بعد از کمی مداوا ، حال ایشون رو به بهبود رفت ! اما از اونجاییکه مامان گلشنت خیلی هول کرده بود و نگران شده بود و باید بگم که کلا خیلی خیلییی مراقب لحظه لحظه های با تو بودن هست ، بعد از اینکه از بابت مادربزرگت خیالش راحت شد ، رفت مطب دکتر خودش و خواست که چکاپ بشه که ...
نویسنده :
خاله شبنم
17:26